محمدرضا یوسفی سه شنبه ۰۸ مرداد ۹۸ ۲۱:۴۹ ۷۴۲ بازديد
قطعاً تاکنون برای شما پیش آمده است که هنگام صحبت با دوستان، آشنایان و حتی خانواده خود، نتوانستهاید حق مطلب را به خوبی ادا کرده و مفهوم را انتقال دهید. همین امر، موجبات کاهش اعتماد به نفس شما را فراهم میآورد؛ بخصوص زمانی که مثلاً با اساتید خود در دانشگاه هم کلام میشوید و یا در مجالس رسمی حضور مییابید. آنجاست که یا باید از مواجهه با چنین شرایطی دوری گزینید یا فکری اساسی بکنید. بیشک خودتان هم متوجه شدید و شاید هم شرمسار. دارویی بس گران با هزینهای ناچیز. اثرات «مطالعه کتاب» را کمتر از دو هفته خواهید دید. بخوانید بخوانید و بخوانید...
بسیاری از افراد مشتاقانه در مورد فواید مطالعه کتاب صحبت میکنند اما به محض این که کتابی را در دست میگیرند آن را بسته و به خاک کتابخانهشان میمالند. این افراد به قطع و یقین برای توجیه این عمل از دغدغههایی سخن به میان میآورند که در بدترین شرایط برای هیچ بشری وجود خارجی نداشته و شما ناچار باید دستمالی بردارید و اشکهایشان را پاک کنید. اما ارادهای میخواهد و همتی. کمی صبور باشید. روزی یک دقیقه هم به میزان مطالعهتان بیفزایید، کفایت میکند. به وضوح مشاهده خواهید کرد که چگونه تمرکزتان دست و پای دغدغهها را غل و زنجیر کرده و لذت و آرامشی شگرف برایتان به ارمغان میآورد.
همهی ما با عباراتی که روزمره به کار میبریم زندگی میکنیم. چه آنهایی که ملموسند و به عینه قابل مشاهده و چه آنهایی که دور از دسترسند و حتی وجود خارجی ندارند. اما این مفاهیم چگونه نقشی در اذهان و افکار ما میسازند. آیا به خودی خود ایجاد میشوند؟ طرح مشخصی دارند؟ جواب منفی است. به عنوان مثال برای یکی کوه قاف ممکن است یادآور تعالی و وحدت وجود باشد و برای دیگری فقط کوهی در دوردستها.
با مطالعه آثار بسیاری از نویسندگان، در دنیایی قدم میگذاریم که تصورات و تجسمات ما را به بازی گرفته و به طرزی ناخودآگاه تقویت میکند. اولین و آخرین نتیجه آن، لذتی است که نصیب خودمان میشود. اگر شک دارید همین حالا دست به کار شوید...!
بسیارند افرادی که حتی قادر نیستند نام، نشانی و حتی شماره تلفنی را به خاطره بسپارند. آیا آنان صرفاً این گونهاند یا قدری تنبل؟ من که میگویم ترکیبی از این شاید صحیحتر باشد اما باز هم تنبلی میچربد. کتابی را بردارید. داستان را دنبال کنید. شخصیتها را به خاطر بسپارید. پیشبینی کنید و دست آخر حافظهای که عبارات طویل را ذخیره میکند تحویل بگیرید.
همهی ما در خلوت با «خود»، احساس میکنیم که نفر دیگری هم حضور دارد. هر چه بیشتر دقیق میشویم، کمتر میشناسیمش. اگر آن را «ناخود» بنامیم درمییابیم که هیچ شناختی از خود واقعیمان نداریم. درمییابیم که چقدر هراسآور است، تنها بودن و خلوت کردن با کسی که فکر میکنی خودت هست اما نیست و درمییابیم که... .
این امر زمانی که کتابی را میگشاییم و شخصیتها را ورق زده و لباس آنان را بر تن میکنیم، ملموستر است. در مقام مقایسه، به عیوب خود پی میبریم و با یاری گرفتن از تفکری رو به رشد، به اصلاح و بهبود آن میپردازیم. بیشمارند افرادی که با جملهای، مسیر زندگیشان تغییر کرده و قدم در راه بیانتهای تعالی گذاشتهاند.